بزرگترین پیروزی

بهترین نیستیم،اما بهترین ها ما را انتخاب می کنند

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


غصه نخور و غمگین نباش؛فقط حمایت کن

استقلالی بودن خودش یک افتخار است و نصیب هر کسی نمی شود


وقتی برای اولین بار به همراه پسر عموی استقلالی ام و برادر کوچکترم در سال 69 به استادیوم رفتیم،فقط بخاطر علاقه به بازی فوتبال که تنها تفریح و سرگرمی آن زمان ما بود و حتی یادم هست در زمان جنگ بعضی مواقع تهیه همان توپ یلاستیکی قرمز رنگ که نوارهای سفیدی در میانش بود،هم به زور قابل تهیه بود.از بازیکنان فوتبال احمد عابدزاده،محمد پنجعلی و چند ملی پوش دیگر که در بازیهای آسیایی قهرمان شده بودند،را می شناختیم.
بازی استقلال با تراکتور سازی بود؛وقتی برای اولین بار از تونل یکی راهروهای منتهی به جایگاه استقلالی ها وارد ورزشگاه آزادی شدم،چمن سبز رنگ زمین از همان تونل سیاه و تاریک ورودی به سکوها کاملا چشم نواز بود.از نردیک دیدن یک بازی فوتبال واقعی با بازیکنان معروف را؛من و برادرم آرزویش را داشتیم.
احمد عابدزاده روی نیمکت نشسته بود و حمید بابازاده داشت درون دروازه خودش را گرم می کرد.عابدزاده را تماشاگران تشویق می کردند و از وی می خواستند که به جایگاه تیفوسی ها نزدیکتر بشه.تازه آنجا فهمیدم ،این جایگاهی که من و برادرم و پسر عمویم(که خیلی ها آن زمان وی را می شناختند)سکوهای آن از تماشاگرانی پر میشه که عاشق و دیوانه استقلال هستند و رنگ آبی نماد عاشقی آنهاست.

وقتی بازی با نتیجه دو بر یک تمام شد،پسر عمویم رو به من و داداشم کرد و گفت حالا ببینم استقلالی هستید یا پرسپولیسی!؟من که خیلی از جو ورزشگاه و بخصوص بازیکنانی چون عابدزاده چنگیز و ... خوشم آمده بود،در زمان خروج از ورزشگاه به یکباره داد زدم که من از حالا استقلالی هستم.پسر عمویم از من پرسید چطور؟چرا الکی میگی استقلالی هستم؟تو که تا قبل از بازی می گفتی،فرقی برای من نداره و فقط دوست دارم بازیکنانی چون عابدزاده و ...را از نزدیک ببینم؟من نمی دانستم در آن لحظه باید چی می گفتم!فقط با غرور خاصی که نشان از ذوق زیادی بود،گفتم:من استقلالی هستم و این تیم را دوست دارم.در این لحظه پسر عمویم دست راست خود را به سمت من آورد و گفت باید یک یا علی بهم بگی و مثل بعضی ها هیچ وقت تیم مورد علاقه ات را تنها نگذاری و خدایی نکرده عوض نکنی!
من هم با غرور خاص یک نوجوان 9 ،10 ساله دستم را در دستان مردانه وی گذاشتم و محکم فشار دادم و گفتم استقلالی استقلالیم.

همین سئوال را دوباره پسر عمویم از برادرم که یکسال از من کوچکتر بود پرسید (من با او تقریبا هم سن بودیم و بین دو برادر معمولا برای اینکه بیشتر خودشان را به دیگران نشان دهند،همیشه تضاد در عقاید و نظراتشان دیده می شد،اما این بار در کمال تعجب و هماهنگ با من گفت:منهم استقلالی ام!
وقتی پسر عمویم همان کاری را که با من کرد و با برادرم هم دست داد،بعداز باز شدن دستانش گفت تو یک استقلالی خوب نیستی و مثل امیر محکم دست ندادی!گذشت تا وقتی احمد عابدزاده بنا بر همان دلایلی که همه می دانیم پیراهن قرمز را برتن کرد.از این زمان به بعد برادرم ملون شد و تغییر علاقه داد و یک پرسپولیسی شد!
اگر این خاطره تکراریه را برایتان دوباره نوشتم برای این بود که بگم،عشق به یک چیزی یکبار در دل یک عاشق وارد میشه و بیرون کردنش دیگه کار سختیه!الان من برای عشقم و تیم محبوبم ساعتها بعد از کارهای شخصی و روزانه ام وقت می گذارم و مطلب می نویسم و اظهار نظر می کنم و به استادیوم می روم،اما برادر پرسپولیسی من شاید از جعبه جادوئی هم بازی های قرمزها را نبینه!الان من اگر بنا بر هر دلیلی نتوانم به استادیوم بروم،هر کجا باشم از لحظه لحظه بازی تیم محبوبم از طریق دوستان و اقوام اطلاع پیدا میکنم و تا بازی تمام نشه و نتیجه اش مشخص نشه،استرس دارم!اما برادرم شاید اصلا نداند بازیکنان این فصل پیوسته به تیم مورد علاقه اش چه کسانی هستند!
مع الوصف می خواستم بگویم بازیکنان بزرگی چون؛عابدزاده ها،چنگیزها،اصغر حاجیلوها،امیر قلعه نویی ها،شاهین و شاهرخ بیانی ها،علی منصوریان ها و .... آمدن و رفتن.اما این استقلال عشق ابدی من بود که برای من ماندگار ماند و هرگز از قلبم خارج نشد.

بله .... فوتبال ما هم آرام آرام رو به حرفه ای شدن پا گذاشته،هر لحظه احتمال آمدن یک ستاره از اردو رقیب به تیم ما و بر عکس وجود داره! و اکثر هواداران هم از دغدغه های اصلیشان اول بردن تیم رقیب و بعد قهرمان شدن تیمشان می باشد و بخاطر همین از این رفت و آمدها زیاد حرف می زنند و لحظاتی شاد و غمگین می شوند.
این همان جذابیت ورزشی است که در دنیا حرف اول را می زنه!کری خواندن ها،کل کل کردن ها و .... ناراحتی های بعد از هر باخت و شادی های بعداز هر برد،همه و همه فقط گویای یک واقعیت است،فوتبال همیشه هست،زندگی در جریان است،باید به آینده امیدوار بود و از افتخارات گذشته یاد کرد.
اما این وسط فقط یک چیز یا بهتر بگویم یک نام بوده که هیچ وقت نغییر پذیر نبوده و نخواهد شد،آنهم نام زیبای تیم محبوبم استقلال است که با وجود اینکه بزرگانی به این تیم آمدن و رفتن و بازهم خواهند آمد و خواهند رفت،هیچ گونه و هیچ وقت از ابهت و بزرگی نام آن ذره ای کم نشده و استقلال باقی مانده است.

ناراحت نیامدن انصاری فر ها و یا رفتن آندوها نباشید،اگر نگاهی به هفت بازیکنی که امسال جذب تیم شدن بیاندازیم،پنج بازیکن آن دوباره به تیم برگشتند.خیلی از سالها ستاره های بزرگتر از این بازیکنان آمدن و رفتند، و خیلی زمانها بوده که آن چیزی که ما می خواستیم به وقوع نپیوسته و در عوض خیلی سالها وقتی امیدی برای نتیجه گرفتن نداشتیم ،همانند آخرین قهرمانیمان در کنار حرم علی ابن موسی الرضا(ع)،قهرمان شدیم.
تیم خودت را حمایت کن و دلخور این رفت و آمدها نباش!استقلالی بودن خودش یک افتخار است که نصیب هر کسی نمی شود.پس استقلالی باش و ناراحت هیچ چیز نباش!همین بازیکنان امسال نوید بخش روزهای شیرینی برای من و تو ...خواهند بود،مطمئن باش.

نويسنده: امیر خادم تاريخ: 29 / 3 / 1391برچسب:خاطرات,نقل و انتقالات,حماین هوادارن, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 386 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام. در این وبلاگ به مسائل فنی و حواشی روز فوتبال پرداخته میشود و نویسندگان آن با اعضا خود و دیگر بازدید کنندگان وب در مورد مسائل مختلف به بحث و تبادل نظر می پردازند..لذا از بازدید کنندگان محترم می خواهیم اگر بر خلاف نظرات و عقاید ما با مطالب نوشته شده اختلاف نظرب دارند آنها را ،برای بهبودی در روند نوشتن مطالب آینده در قسمت نظرات مرقوم کنند.. لازم به ذکر است که نویسندگان این وبلاگ به هیچ یک از گروهای خاص ورزشی،اداری و.... وابسته نبوده و فقط بصورت مستقل،نظرات و دیدگاه هایشان را در مورد رشته ورزشی فوتبال و حواشی آن به اشتراک می گذارند..

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب